گوشی رو برعکس گرفته

زنگ زدم آژانس یه ماشین فرستاد داغون! یه پیکان فکر کنم ٤٧ بود،

رانندشم یه پیر مرد خشن بود! رفتم نشستم یهو پیر مرده داد زد : چرا

نشستی ؟؟؟؟ گرخیدم و گفتم: خب چیکار کنم ؟؟؟

با اخم گفت: پیاده شو هول بده ژیگول!... هول دادم روشن شد! تو

مسیر گفتم :حاجی یه لحظه اینجا واسا من ٢ تا نون بگیرم! یهو زد رو

ترمز! یعنی اصلا اعصاب نداشتا. نون گرفتم، اومدم تا نشستم تو ماشین

دوباره داد زد: چرا پس نشستی ؟؟؟؟ گفتم: ای بابا چیکار کنم خب؟!

گفت: پیاده شو هول بده! هول دادم روشن شد! رسیدیم به مقصد،

پیاده شدم، داشتم می رفتم که یهو پیرمرده داد زد: کجا داری می ری

؟؟؟ بیا هول بده! یعنی رسما ما رو گرفته بود